ریسک در مقابل پاداش
معامله گران موفق وارد موقعیتی نمی شوند مگر اینکه نسبت ریسک به پاداش را بسنجند و دقیقا بدانند از کجا می خواهند از آن معامله خارج شوند، چه سودآور باشد یا نه.
برای تعیین سطوح بسته شدن برنامه ریزی شده خود، از نسبت ریسک به پاداش استفاده می کنند.
نسبت ریسک به پاداش چیست؟
نسبت ریسک به پاداش بخش مهمی از معامله گری موفقیت آمیز است R/R. تعیین میکند که چقدر مایل به ریسک از دست دادن در هر معامله هستید و چقدر سود بالقوه برای توجیه آن ریسک نیاز دارید.
با انجام این کار، نسبت ریسک به پاداش دو جنبه مهم از معاملات روزانه شما را دیکته می کند:
- چه فرصتی را مبادله کنیم و چه موقع آن را رها کنیم
- جایی که برای کسب سود یا جلوگیری از ضرر می بندید
انتخاب فرصت ها
هنگامی که با استفاده از نسبت ریسک به پاداش معامله می کنید، فقط باید موقعیت هایی را باز کنید که متناسب با برنامه شما باشد.
هیچ نسبت طلایی وجود ندارد که برای هر معامله گر کارساز باشد. برای انتخاب خود، باید میزان سودی را که به طور واقع بینانه می توانید از هر معامله فردی انتظار داشته باشید، در مقابل اینکه چقدر فکر می کنید می توانید با موفقیت معامله کنید، متعادل کنید.
مثال
برای مثال، اگر نسبت 1:1 را انتخاب کنید، میخواهید سود احتمالی شما از یک معامله برابر با میزان ریسکی باشد که در آن معامله میکنید. اگر می توانستید 250 پوند از دست بدهید، سود 250 پوندی را هدف قرار می دهید.
در این سناریو، برای کسب سود باید بیش از 50 درصد مواقع موفق باشید. هر معامله باخت، معامله برنده را خنثی می کند، که حاشیه زیادی برای خطا باقی نمی گذارد.
از طرف دیگر، با نسبت 1:2، حتی اگر در 50 درصد مواقع حق با شما نباشد، می توانید سود کسب کنید. برای لغو هر برد دو معامله بازنده لازم است.
تعیین اهداف سود واقعی
هرچه نسبت شما بیشتر باشد، موقعیت بیشتری برای باز کردن معاملات اشتباه یا خوردن به حد ضرر دارید. اما از هر موقعیت چقدر می توان انتظار درآمد داشت؟
دستیابی به یک هدف سود نزدیک بیشتر از رسیدن به یک هدف دور است. بنابراین، نسبت 1:3 یا 1:4 به طور کلی منجر به معاملات برنده کمتری نسبت به 1:1 یا 1:2 می شود.
خیلی به سبک معاملاتی شما بستگی دارد. برای مثال، معامله گران روزانه ممکن است به نسبت ریسک به پاداش کمتری نیاز داشته باشند .دستیابی به سودهای بزرگ در یک روز دشوار است. در عین حال، استفاده از موقعیت های طولانی مدت به این معنی است که می توانید پاداش های بالاتری را هدف قرار دهید.
با داشتن یک نسبت، میتوانید درباره هر موقعیت بالقوه تصمیمی آگاهانه بگیرید. آیا این فرصت می تواند بازدهی را که در استراتژی شما مشخص شده است، ارائه دهد؟ اگر نشد، به سراغ بعدی بروید.
بسته شدن موقعیت ها
برای کنترل ریسک در هر معامله، می توانید از حد ضرر استفاده کنید.
شما می خواهید توقف ضرر خود را در نقطه ای قرار دهید که پیش بینی شما نادرست است. به عنوان مثال، اگر موقعیتهایی را با استفاده از عقبنشینیها و شکستها پیدا میکنید، در آن صورت توقف ضرر شما میتواند در جایی تنظیم شود که خطای جعلی تأیید شود.
از طرف دیگر، می توانید استاپ خود را درست فراتر از سطح حمایت اخیر (اگر در حال حرکت طولانی هستید) یا مقاومت (اگر کوتاه هستید) قرار دهید. به این ترتیب، اگر بازار یک حرکت پایدار علیه شما آغاز کند، می توانید ضررهای خود را محدود کنید.
گرفتن سود
با یک توقف، سطحی که در آن سود میبرید، با نسبت ریسک به پاداش شما تعیین میشود.
به عنوان مثال، اگر نسبت شما 1:2 باشد و توقف ضرر را 20 امتیاز کمتر از ورود به بازار تعیین کرده باشید، در این صورت به دنبال خروج از 40 امتیاز سود هستید.
ممکن است بخواهید برای بستن خودکار موقعیت خود در سطح انتخابی خود، اضافه کردن یک سفارش برداشت سود را در نظر بگیرید، به این ترتیب، میدانید که اگر بازار به هدف شما برسد، میتوانید بازدهی را تضمین کنید.
چقدر می توانید ریسک کنید؟
مدیریت ریسک و نسبت ریسک به پاداش شما تا حد زیادی به شما کمک می کند تا معامله گری موفقی در بازار داشته باشید. اما اگر ریسک زیادی در هر معامله داشته باشید،مانع از کسب سود و نگهداری اصل سرمایه خود در بازار می شوید.
به طور مثال اگر 10٪ از موجودی خود را به هر موقعیت اختصاص دهید، قبل ازکال شدن حسابتان فقط به ده ضرر متوالی نیاز دارید. می توانید آن را به 2% کاهش دهید و در این صورت حاشیه خطای بسیار بیشتری خواهید داشت.(این بار به 50 ضرر متوالی برای کال شدن حسابتان نیاز خواهید داشت)
این مقاله چقدر برایتان مفید بود؟
میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد آرا: 0