کاربر گرامی!
لطفا توجه فرمایید، هر زمانی که خواستید دوره را تماشا فرمایید، می توانید وارد همین صفحه شده و دوره را تماشا کنید.

قسمت اول

طبق نتایج بدست آمده از موسسه prudential financial  به مدت سال، بعد از گذشت 5 سال تنها 5 درصد معامله گرها به سود مستمر رسیده اند و مابقی به ضرر رسیده است.

اگر می خواهید جزو 5 درصد افراد برتر معامله گر باشید، به دنیای پرایس اکشن چرتکه خوش آمدید.

این دوره مناسب چه افرادی است؟

اگر تا به امروز از لحاظ اقتصادی موفق نبودید و همیشه چند قدم عقب تر از تورم بودید به دنبال کسب در آمد بیشتر هستید این دوره می تواند به شما کمک کند

چرا دوره رایگان؟

اول از همه رسالت شخصی ” معامله گرها را به جایگاه خودشان برسانم”

دلیل دوم برگذاری اولین تریدینگ روم ایران را از بین دانشجوهایم برگذار کنم.

دلیل سوم این دوره پله ترقی برای خودم خواهد بود.

قوانین دوره

1-تمام آموزش ها را خودتان امتحان کنید. به آموزش های من اعتماد نکن، آن را انجام بده.

به ازای هر واحد آموزش 3 واحد تمرین

2- هر آموزش و پیش زمینه ای از ماتریکس دارید، فراموش کنید.

3- تا انتهای دوره ترید روی حساب واقعی ممنوع.

فقط با پرداخت 58 هزار تومان در آزمون های تخصصی ماتریکس شرکت کرده و خود را محک بزنید!

قسمت دوم

برای موفقیت در بازار های مالی سه گزینه را نیاز داریم.

  • ابزار : تریدینگ ویو و متاتریدر
  • راهکار
  • تمرین و تفکر

تمرکز ما روی دو زبان نمودارهاست : candel stick و line chart

تایم فریم:

هر قیمت در یک بازه زمانی بررسی می شود. در واقع بازه زمانی که ما قیمت را بررسی می کنم گفته می شود.

در هر بازه زمانی چهار تایم فریم برای ما اهمیت دارد:

  • قیمت باز شدن “open”
  • بالاترین قیمت در بازه زمانی “high”
  • پایین ترین قیمت در بازه زمانی”low”
  • قیمتی که قیمت بسته شده است.”close”

این چهار عامل کندل های مارا می سازند. که مهم ترین آنها close  است.

کندل صعودی:

در این نوع کندل ما افزایش قیمت داشته ایم. در این کندل close  بالاتر از open  است.

کندل نزولی:

در طول بازه زمانی یا تایم فریم، کاهش قیمت داشته ایم.در این کندل open  بالاتر از close  است.

کندل از نگاهی دیگر

Shadowیا سایه بالا: تقاضا که به عرضه تبدیل شده است

 Shadowیا سایه پایین: عرضه ای که به تقاضا تبدیل شده است.

بدنه: عرضه و تقاضایی که در مارکت باقی مانده است.

قسمت سوم

الگوهای کندلی

الگوهایی که به ما نشان می دهند که احتمالا مارکت به کدام سمت می رود. این الگوها تنها دید می دهد.

5 الگو کندلی

1-Doji

 به طور ساده بعلاوه های چارت هستند. الگوهایی است که قیمت باز و بسته شدن بسیار نزدیک به هم هستند.

در این نوع الگو قدرت خریدار و فروشنده باهم برابر هستند.

بعد از کندل های دوجی بررسی می کنیم کندل بعدی صعودی است یا نزولی.

اگر صعودی باشد احتمالا مارکت به سمت بالا حرکت می کند و بالعکس.

2-Pin bar صعودی

این نوع کندل یک بدنه کوچک و یک shadow از سمت پایین که دو برابر بدنه است.

در این نوع کندل اگر صعودی باشد، تاییده بیشتری دارد.

3-pinbar نزولی

در این نوع شدو از سمت بالا دو برابر بدنه است.

اگر به رنگ نزولی باشد تاییدیه بیشتراست.

4-engulfing

بهترین نوع الگو کندلی هستند. این الگو از دو کندل رنگ مخالف تشکیل شده است. در این نوع، یکی از کندل ها به طور کامل پوشش داده شده باشد.

نکته: تا قبل از بسته شدن کندل، حق ورود و احتساب به عنوان کندل اینگلف نداریم.

این نوع الگو شدو ها مهم نیست تنها بدنه را در نظر می گیریم.

بهترین حالت مارکت

اگر الگوها باهم ادغام شوند به عنوان مثال پین باری باشد که اینگلف هم شده باشد، قدرت آن دو برابر است.

قسمت چهارم

در این جلسه قصد داریم الگوهای کندلی جلسه قبل را باهم در چارت پیدا کنیم.

نکات ذکر شده:

1- کندل doji :این نوع کندل، کندل بی تصمیمی مارکت ما است. بعد از پیدا کردن دوجی به کندل بعدی آن نگاه می کنیم. کندل صعودی است پس انتظار داریم مارکت به سمت بالا حرکت کند.

2- ادغام الگوی پین بار و اینگولف بهترین نوع الگو است و تاییدیه آن بیشتر است.

3- در پین بار، بدنه مربعی باشد.بدنه خیلی بزرگ و شدو بلند پین بار خوبی نمی تواند باشد.

4- اگر کندل بعد از اینگلف خیلی بزرگ باشد، اینگلف خوبی نیست چرا که مقدار قابل توجهی ریزش قیمت داشته است و بیشتر از آن قابل قبول نیست.

5- تایم فریم در پیدا کردن الگوها مهم نیست اما ترجیحا در 15 دقیقه، الگوها را پیدا کنید.

6- اینگلف نزولی: ریزش قیمت

7- اینگلف صعودی: صعود و بالا رفتن قیمت

قسمت پنجم

همه ی ما درابتدای بازار همزمان با یادگیری تکنیکال کلاسیک، ساختارهای بازار یا market structure  را هم یاد میگیریم اما اهمیت زیادی به آنها نمی دهیم.ساختار های بازار مسیر را به ما نشان می دهند.

گام اول : شما باید بدانید زمانی که چارت خود را باز می کنید روند به کدام سمت می باشد.در گام دو مناطق عرضه و تقاضا را پیدا میکنیم.

ما سه نوع روند داریم:

1_ روند صعودی : روندی که سقف و کف های بالاتر از هم تشکیل می دهد و کف فعلی به کف قبلی نفوذ نمی کند.

نکته: به فاصله ی هر سقف تا کف در روند صعودی رنج گفته می شود. هر اتفاقی که در دل رنج اتفاق بیوفتد هیچ موردی ندارد(به آن پولبک پیچیده گفته می شود) و روند کماکان صعودی باقی می ماند.

توجه کنید که اگر کف قبلی شکسته شود ، تعریف روند صعودی نقض می شود و قراراست روند نزولی یا رنج شروع شود.

Context چیست؟

کندل ها و روند قبلی context ما است. در ادامه ترفندهایی یاد می گیریم که از تحلیل کندل های قبل متوجه شویم چه زمانی روند تغییر می کند.

نکته: همیشه هم کانتکست به ما آینده روند را اثبات نخواهد کرد. زمانی که کف قبلی ما شکسته شود آغاز تغییر روند از صعودی به نزولی است.

کدام کف، کف مهم تر ما است؟

کفی که آغاز حرکت شکست سقف است. ما کفی را در نظر می گیریم در ادامه سقف زده باشد.

2_ روند نزولی: روندی که سقف ها و کف هلی پایین تر از هم تشکیل شود و سقف فعلی به سقف قبلی نفوذ نمی کند.

نکته: به فاصله ی هر سقف تا کف در روند نزولی رنج گفته می شود. هر اتفاقی که در دل رنج اتفاق بیوفتد هیچ موردی ندارد(به آن پولبک پیچیده گفته می شود) و روند کماکان نزولی  باقی می ماند.

توجه کنید که اگر سقف قبلی شکسته شود ، تغریف روند نزولی نقض می شود و قرار است روند صعودی یا رنج شروع شود.

3- روند رنج:در جلسات آینده توضیح داده خواهد شد

قسمت ششم

در این جلسه قصد داریم با اصطلاحات Bos  و Choch آشنا شویم.

زمانی که شکست آخرین کف صعودی ما اتفاق می افتد می گوییم CHOCH اتفاق افتاده است.

در این زمان دو حالت ممکن است اتفاق بی افتد.

  • باز روند به سمت بالا یا رنج پیش بگیرد.
  • ویا به سمت بالا رفته و بعد دوباره اصلاح شده و کف حاصل از چاک را بشکند.

در صورتی که حالت دوم اتفاق افتد می گوییم BOS اولیه رخ داده است. زمانی که BOS  اولیه ساخته شد می گوییم روند ما تغییر پیدا کرد. در این زمان ما به دنیال معاملات فروش هستیم چراکه روند به سمت نزولی تغییر پیدا می کند.

آکادمی چرتکه برای دوره فوق العاده ی ماتریکس 6 آزمون تخصصی هم طراحی کرده!

قسمت هفتم

دراین جلسه مروری به نکات گفته شده در ویدئو قبلی می پردازیم.

نکته مهم و قابل توجه این می باشد که زمانی که choch  اتفاق می افتد ولی در جهت روند حرکت خود را ادامه می دهد، احتمالا ما کف یا سقف شکسته شده را اشتباه درنظر گرفته بودیم و در واقع شکستی اتفاق نیافتاده است.(پولبک پیچیده بوده است)

ما سه نوع شکست داریم:

شکست بدنه به بدنه:  زمانی که بدنه آخرین کندل سقف یا کف قبلی، توسط بدنه یک کندل شکسته شود

شکست شدو به شدو: زمانی که شدو آخرین کندل در یک سقف یا کف توسط شدوی یک کندلشکسته شود.

شکست شدو به بدنه: زمانی که شدو آخرین کندل در یک سقف یا کف، توسط بدنه ی یک کندل شکسته شود.

قسمت هشتم

همیشه در جهت اما جای درست

روند مانند یک قطار است. همراه با قطار حرکت کردن یعنی معامله در جهت روند و مقابل قطار ایستادن معامله خلاف جهت روند است.

در معامله خلاف جهت شما استاپ های زیادی خواهید خورد و ممکن است در ادامه روند  سود داشته باشید اما در هر حال ریسک آن زیاد است.

در معامله در جهت روند میزان سود آن جزئی اما تعداد بیشتر است.

معامله خلاف جهت روند ممکن است تعداد استاپ بیشتری بخورید اما ریسک به ریوارد بالایی دارید.

برای فرد معامله گر مبتدی، وین ریت مهم تر از ریسک به ریوارد است.به عبارت دیگر میزان ضرر مهم تر از میزان سود است.

در صورتی که شما حدضرر زیادی داشته باشید نا امید شده و شما به قسمت سود روند نخواهید رسید.

هنگامی که شما به یک معامله گر حرفه ای تبدیل شدید، می توانید با رعایت مدیریت سرمایه، خلاف جهت روند ورود داشته باشید.

نکته مهم

  • در روند صعودی به دنبال معاملات خرید
  • در روند نزولی به دنبال معاملات فروش

نکته مهم این است که ارزان بخریم و گرون بفروشیم. درست است که باید در جهت روند معامله کنیم اما باید در جای درست روند وارد شویم.

قسمت نهم

در این جلسه قرار است درمورد ناحیه ی ارزان فروشی و گران فروشی  صحبت کنیم.

برای پیدا کردن ابن نقاط ابتدا روند را پیدا میکنیم. در گام بعد در روند صعودی فاصله ی کف تا سقف و در روند نزولی از سقف تا کف را ناحیه ی رنج در نظر میگیریم .در گام سوم وسط ناحیه ی رنج را پیدا میکنیم . ناحیه ی زیر 50 درصد را ناحیه ی ارزان فروشی در روند صعودی و ناحیه ی گرانفروشی در روند نزولی می گویند. در گام بعدی مناطق عرضه و تقاضا را پیدا میکنیم که در جلسه ی بعد توضیحات آن گفته می شود.

اما چطور دقیق تر و حرفه ای تر نقاط خرید و فروش خودرا پیدا کنیم. ابتدا یک فیبوناچی روی چارت می اندازیم و ترازهای آن را شخصی سازی میکنیم.ترازفیبوناچی را روی اعداد 0، 33/0، 5/0، 66/0، 7/0 و 74/0 میگذاریم.

ازکجا بفهمیم که سقف و کف های درستی را انتخاب کردیم؟ زمانی که تا تراز 33/0 فیبوناچی بیاید نشان می دهد که سقف یا کف انتخابی ما درست می باشد.

تراز 5/0 فیبوناچی همان 50 درصد رنج می باشد و از نظر البروکس تراز 5/0 بهترین ناحیه برای خرید در روند صعودی و فروش در روند نزولی می باشد.

تراز های 66/0، 7/0 و 74/0 فیبوناچی اعداد طلایی همتی هستند و ناحیه بسیار امن برای خرید و فروش می باشند .

نکته مهم: در ناحیه زیر 50 درصد رنج به دنبال نقاط عرضه و تقاضا باشید و اگر آن نقاط در اعداد طلایی همتی افتاد منطقه ی بسیار امنی برای خرید پیدا کردید.

قسمت دهم

تریدینگ رنج trading ranges

بازار همیشه بین روند و تریدینگ رنج است.

کل مارکت از سه بخش تشکیل شده است:

Sp: حرکات جهشی مارکت است. قیمت به صورت صعودی یا نزولی تغییر زیاده داشته.

Ch: زمانی که پولبک داریم مارکت وارد چرخه ای میشویم به سمت کانال که ما با نام مارکت استراگچر می شناسیم.

TR: قدرت خریدار و فروشنده برابر است.

نکته طلایی تریدینگ رنج: این نواحی به شدت سود ساز هستند اما درجه سختی آن هم زیاد است.

تنها راه استفاده از آن تمرین و تکرار است.

قانون طلائی تردینگ رنج: 80 درصد تلاش ها برای شکست تریدینگ رنج شکست می خورد.

اصطلاح BL و SH

خرید در کف و فروش در سقف ،تنها راه استفاده از تریدینگ رنج است.

نقطه ورود ما براساس الگوهای کندلی است. یک چهارم تریدینگ رنج استاپ شما خواهد بود.

جمع بندی روند ها

  • صعودی
  • نزولی
  • تریدینگ رنج ها

قسمت یازدهم

ابتدا مروری به جلسات قبل ماتریکس داشته باشیم.

در جلسات قبل گفتیم که up trend روندی است که سقف هایش کشته میشوند و کف های آن حفاظت می شوند.

برعکس آن dawn trend  روندی است که  کف ها کشته می شوند و سقف ها حفاظت می شوند.

در جلسه قبل توضیح دادیم که تریدینگ رنج روندی است که بازار به تعادل رسیده است . برای پیدا کردن تریدینگ رنج ها 2 اصل داریم:

اصل اول : زمانی که چارت حرکت می کند و تا سقف قبلی خود حرکت میکند اما نمی تواند آن را بشکند، پیش خودمان می گویم  که احتمالا البروکس داره برای ما تریدینگ رنج می سازد. چون کف ساخته شده قبلی نتوانست ماموریت خود را به درستی انجام دهد و سقف قبلی را بشکند. در این حالت انتظار تشکیل تردینگ رنج را داریم .

اصل دوم:زمانی که مارکت سقفی کمی بالاتر از سقف قبلی بزند اما در اصلاح خود کف محافظت شده را بشکند و choch اتفاق بیوفتد و برگردد به سمت بالا، احتمال می دهیم که بازار در حال ساختن یک تریدینگ رنج  می باشد.

به مثال های داده شده در چارت دقت کنید.

نکته: اگر در چارتی تمام یک حرکت اصلاح شود به آن پولبک صد در صدی گفته می شود.

یادتان باشد زمانی که تشخیص دادیم که روند ما رنج شده هست به سبک BLSH معامله خواهیم کرد.یعنی در کف می خریم و در سقف می فروشیم.

نکته طلایی TR: 80  درصد تلاش ها برای شکست تریدینگ رنج، شکست می خورد.

قسمت دوازدهم

همانطور که گفتم روند صعودی روندی است که سقف ها کشته می شوند ولی کف ها محافظت شده اند.

روند نزولی روندی که کف ها کشته شده و سقف ها محافظت می شوند.

سه نوع ساختار داریم

  • ساختار سوئینگ: می توان گفت ساختار تایم مادر.

در این نوع ساختار ما به سقف ها و کف های بزرگ نگاه می کنیم.این نوع ساختار مسیر اصلی را به ما نشان می دهد.

  • SUB ساب استارکچر: در داخل یک ساختار اصلی است و ساختار فرعی هم نامیده می شود.
  • MINOR ساختاری است که نتوانسته سقف و کف بسازد اما اولین نشانه های تغییر روند را به ما می دهد.

نکته: زمانی که روند سوینگ اصلی با ساختار مینوری هم جهت باشد، حق معامله گری داریم.

قسمت سیزدهم

در این جلسه قصد داریم نکات گفته شده را بک تست بگیریم

در جلسات قبل گفته شد سه نوع ساختار داریم:

  • ساختار سویینگ swing
  • ساختار فرعی یا sub
  • ساختار minor مینوری یا همان پولبک پیچیده

نکته مهم : در روند صعودی: ما احترام می گذاریم به تقاضا و عرضه هایمان شکست می خورند.

در روند نزولی احترام به عرضه و تقاضا ها شکست می خورند.

نکته : زمانی که سقف کلیدی ما شکسته شود، choch اتفاق افتاده است.

زمانی که روند مینوری ما شکسته شود و حلاف جهت سوینگ ما شود، حق معامله نداریم.

 

قسمت چهاردهم

در این جلسه در ارتباط با نقاطی در چارت که پول یا نقدینگی در آن وجود دارد صحبت کنیم.

این مطالب به ما دید می دهد و به تنهایی نمی توان برای ترید استفاده کرد.

بانک ها به دنبال حدضرر افراد خرد هستند و نقدینگی انها را جمع آوری می کنند.

ما باید دیدی مثل بانک ها داشته باشیم و نقاط دارای نقدینگی را بشناسیم.

مناطق دارای نقدینگی مانند آهن ربا است و چارت به سمت آن بر میگردد.

به صورت کلی سه نوع منطقه نقدینگی داریم:

  • بالا و پایین سویینگ استراکچر
  • سقف ها و کف های دوقلو (این نقاط کاربرد زیادی دارند)
  • خط روند

که در ادامه در نمودار بیت کوین مناطق نقدینگی را پیدا می کنیم.

قسمت پانزدهم

در این چند جلسه قرار است یاد بگیریم معامله گرهای سازمانی کجا وارد و کجا خارج از مارکت می شوند.

در جلسات قبل در ارتباط با مارکت استراچکر و مناطق نقدینگی صحبت کردیم و در این جلسه قصد داریم در ارتباط با base  ها صحبت کنیم.

بازار به صورت کلی به دنبال رسیدن به تعادل است. در قسمت هایی که ما تعادل داریم تریدینگ رنج است.

در تریدینگ رنج ها خریدار و فروشنده برابر هستند اما در قسمت هایی از مارکت خریداران قوی وارد می شوند و قیمت به سمت بالا می رود و سپس تریدینگ رنج می رسد بعد از آن بزرگان بازار به این نتیجه می رسند که قیمت گران است، در این زمان فروشندگان قوی وارد می شود، در نهایت قیمت به سمت پایین می روند.

حالا ما باید بیس ها را یادبگیریم تا نقاطی که در آن تصمیم گری انجام شده و افزایش و کاهش قیمت را داشته ایم را شناسایی کنیم تا در جهت معامله گران بزرگ ترید کنیم.

انواع بیس:

  • کندل مومنتوم : بدنه بزرگ تر از جمع سایه ها shadow
  • کندل بیس : بدنه از جمع سایه ها کوچک تر باشد.
  • نوع اول: اخرین کندل صعودی ضعیف قبل از یک حرکت صعودی
  • نوع دوم: اخرین کندل نزولی قبل از یک حرکت صعودی قوی ” بهتر”
  • نوع سوم: کندل نزولی توسط یک صعودی اینگلف شده باشد.

نکته مهم:

زمانی که شدو یا سایه از بدنه بزرگ تر باشه، ما سایه را در نظر می گیریم.

تا اینجای کار خوب پیش رفتین؟ الان وقتشه خودت رو بسنجی. 

قسمت شانزدهم

ما درجلسه قبل انواع بیس ها را شناختیم حالا باید تمام بیس ها را در نمودار پیدا کنیم.

نکته: هرجای بازار که یک یا دو کندل خلاف جهت داشته باشیم می توانند بیس باشند.

ممکن است شما بیس های زیادی پیدا کنید که اکثر آنها نتوانسته اند مارکت را نگه دارند و باعث افزایش و کاهش قیمت شوند.

در ادامه ما بیس های خوب را پیدا خواهیم کرد چراکه نشانه هایی نیاز است تا آنها را فیلتر کنیم.

قوانین مورد نیاز برای هر بیس

  • مارکت استراکچر روند کدام سمته؟
  • Bos
  • ژیلت
  • پرتاب
  • نقدینگی

—–

  • مارکت استراکچر

ابتدا روند را تشخیص می دهیم و بیس های هم جهت با مارکت و روند برای ما مهم است.

بیس صعودی در روند صعودی، بیس نزولی در روند نزولی

  • bos

بیسی برای ما خوب است که باعث bos بشود. بیس در زندگی خود باید کار مهمی مانند bos  انجام داده باشد.

قسمت هفدهم

در جلسه قبل گفتیم اگر قوانین ما رعایت شود، بیس ما خوب است.

قوانین بیس ها:

  • مارکت استراکچر
  • Bos
  • ژیلت
  • پرتاب
  • نقدینگی

اما در این جلسه قصد داریم در ارتباط با نکات مهم دیگر صحبت کنیم.

در بازار اگر بیس پیدا میکنم، اگر سرعت مارکت زیاد باشد، بیس نمی تواند مارکت را نگه دارد.

اما اگر سرعت مارکت کمتر باشد، بیس ها در میانه روند می تواند مارکت را نگه دارد.

پس

بیس های را پیدا می کنیم در وسط کندل های پر قدرت نباشد.

نکته: صعود قوی اصلاح ضعیف

زمانی که صعوی داشتیم و اصلاح ضعیف یعنی مارکت می خواهد در جهت خودش حرکت کند.

Td یا واگرایی زمانی:

به عنوان مثال زمانی که مارکت کندل پرقدرت دارد و کندل های نزولی اصلاح بسیار ضعیف باشد، واگرایی زمانی گفته می شود.

در واقع وقتی که صعود بسیار سریع رفته باشد و مسیر نزولی بسیار با سرعت کمتر، می توان گفت خریدار ها قوی هستند و واگرایی زمانی رخ داده است.

قسمت هجدهم

در جلسات قبل یاد گرفتیم بیس ها چگونه هستند و چه قوانینی برای آنها وجود دارد.

در این جلسه قرار است 5 قانون خودمان را کامل کنیم.

قوانین بیس ها به ما کمک می کند که بیس های بیهوده را در نظر نگیریم.

در قوانین قبلی آموختیم که بیس باید در دل مارکت استراچکر و روند بیس را پیدا کنیم و در قانون بعدی گفتیم که بیس باید باعث bos  شود.

نکته: اگر بیس باعث چاک شده باشد، بیس پر قدرتی است چراکه روند را تغییر داده است.

نکته: بیس را جایی در نظر بگیرید که پس از آن پرتاب خوبی شکل گرفته باشد.

  • ژیلت:

بیس ها یکبار مصرف هستند. بیس های در نظر بگیرید که سفارشاتی را جمع اوری نکرده باشند و تنها یکبار استفاده شوند

  • پرتاب:

اگر بیس خوب باشد باید عدم تعادل را رعایت کند و مارکت را به تعادل برساند . به بیانی دیگر بیس باعث پرتاب قیمت ( صعودی یا نزولی) شده باشد.

در واقع بهتر است بعد از بیس ما کندل های پر قدرتی را ببینیم.

  • نقدینگی:

بیس که نقدینگی را جمع آوری کرده باشد بیس خوبی است و می توان آن را در نظر گرفت.

قسمت نونزدهم

چه زمانی از اوردر لیمیت استفاده کنیم؟ limit

لیمیت یعنی قیمت بهتر.

هرچقدر پایین تر باشد قیمت بهتر است

برای فروش هرچقدر قیمت بالاتر باشد، قیمت بهتری خواهد بود.

به عنوان مثال

شما بیس تقاضا در تایم روزانه پیدا کرده اید و اگر مارکت از این بیس برگردد حق sell limit  نداریم.

زمانی که نشانه در جهت ریزش دیدیم می توانیم sell  بزنیم.

این نشانه ریزش را در ادامه یاد خواهیم گرفت اما می تواند الگوهای کندلی نیز از نشانه های آن باشد.

پس چه زمانی از لیمیت استفاده می کنیم؟

اگر از یک بیس تایم بالاتر برنگشته باشد، در غیر این صورت حق sell limit نداریم.

 Tp نکته: tp  هارا پشت بیس تایم خودش یا تایم بالاتر می گذاریم.

قسمت بیستم

در این جلسه قرار است درباره عدم تعادل یا ipa صحبت کنیم.

Ipa خلاء های مارکت هستند و نوعی از گپ ها هستند.

قبل از اینکه وارد ipa شویم چند نوع کندل یاد بگیریم

کند های که شدو کوچک و بدنه بزرگ دارند، کندل سیگاری می نامیم. این نوع کندل ها نوعی کندل مومنتوم هستند.

حالا برگردیم به بحث ipa

زمانی که ما کندل بزرگی وسط مارکت میبینم ، کندل دوم را در نظر نمی گیریم و معتقد هستیم که مارکت برمی گردد تا خلاء ها را پر کند.

از شدو پایینی کندل اول تا کندل بالایی کندل سوم خلاء مارکت ما است.

در روند نزولی برعکس است.

نکته: زمانی که ما در مارکت بیس می بینیم، باید فضاهای خالی یا ipa را پیدا می کنیم چراکه تاییده آن بیشتر است.

حرکت حاصل از خبر پر، می شودیعنی چه؟

زمانی که خبر در مارکت میبینیم و کندل های سیگاری بسیار بزرگی شکل می گیرد، خلاء شکل می گیرد.

در نهایت مارکت دوباره بر میگردد و آن را پر می کند.

در ادامه جلسه ipa ها را در نمودار پیدا می کنیم.

قسمت بیست و یک

در این جلسه ستاپ SBR  یاد میگیرم.

مارکت به سمت بالا رفته و در نهایت سیگارت کندل یا کندل با بدنه بزرگ شکل گرفته است.

پس از این شرایط این بخش مانند بیس ها عمل می کند . البته در این منطقه ما نیاز به تاییده داریم. در این نواحی ما ورود تهاجمی نخواهیم داشت.

سطحی که به صورت وحشیانه شکسته شود، سطح طلائی ما است.

پس از سطح طلائی مارکت نیاز دارد تا خلاء را پر کند بنابراین پس از تائیدیه می توانیم وارد پوزیشن شویم.

قسمت بیست و دوم

در این جلسه قصد داریم 4 نوع بیس عالی را یاد بگیریم. به وسیله این 4 نوع بیس می توانیم به راحتی مارکت را درک کرده و حساب مان سبز خواهد بود.

اولین نوع بیس: بیس که باعث چاک یا choch شده باشد.

بهترین نوع بیس است چراکه توانسته است روند را تغیر دهد. زمانی که در روند نزولی مارکت به آن بر میگردد به دنبال پوزیشن خرید می گردیم.

 بیس نوع دوم:  مارکت محدوده ای می سازد که قبل و بعد از آن پر از نقدینگی است.

در واقع این بیس حاصل از جمع اوری نقدینگی ها است.

بیس نوع سوم: بیس که حاصل از جمع آوری خلاء است. پس از خلاء مارکت بر میگردد تا آن را پر کند.

بیس نوع چهارم : بیس حاصل از sbr است. در این نوع بیس ما نیاز به تاییدیه داریم.

به این نوع بیس، بیس تصمیم گیری هم گفته می شود چون بزرگ بازار در این قسمت تصمیم گرفته و dp را در نظر می گیرد.

در هنگام معامله باید به طرز تفکر بزرگان نگاه کنید در غیر این صورت شما نقدینگی برای بزرگان بازار خواهید شد.

نکته: بیسی بهتر است که تعدادد کندل پایین تری داشته باشد بهتر است.

قسمت بیست و سوم

در این جلسه قرار است به بیس ها متفاوت تر نگاه کنیم.

حمایت و مقاومت ها همان بیس ها هستند و هردو در تلاش هستند که مارکت را به حد تعادل برسند.

در بحث تکنیکال کلاسیک گفتیم زمانی که خطوط حمایت ما شکسته شود به مقاومت تبدیل می شود.

در بیس ها هم این اتفاق می افتد. به عنوان مثال در مارکت ممکن است بیس عرضه ما به بیس تقاضا تبدیل شود و این شرایط با شکل گرفتن choch به وجود می آید.

نکته طلائی: زمانی که تغییر ماهیت رخ می دهد شما حق ورود تهاجی ندارید فقط تدافعی

در زمانی که QML  به وجود می آید اگر فاصله حد ضرر کم بود می توانید تهاجمی عمل کنید اما اگر فاصله حد ضرر شما زیاد بود شما باید تدافعی عمل کنید.

بیس که زیر QML  است قوی تر است.

CP: زمانی است که مارکت فشرده شده است و تمام تقاضاها را جمع آوری کرده است.

قسمت بیست و چهارم

در این جلسه قرار است یکی از ستاپ های هانزو به اسم QM+ بررسی کنیم.

نکته : کل ستاپ یک تصویر است که در ادامه بررسی می کنیم.

روند صعودی با یک سقف نهایی داشتیم و بعد مارکت ریزش کرده و در میانه راه اصلاح کرده و در حرکت بعدی کف ما را شکسته است.

نکته 1- نوع شکست باید پر قدرت باشد و می توانیم اسم خط را SBR بگذاریم.

در واقع این همان خط مقامت است که به حمایت تبدیل شده است که در جلسات قبل گفته شد.

پس از آن یک BOS اتفاق می افتد و دوباره یک منطقه نقدینگی و پولبک برای ما شکل می گیرد.

در این هنگام یک تردینگ رنج ساخته می شود و در این زمان خرید در کف و فروش در سقف انجام می شود.

پس از آن ممکن است چاک اتفاق بی افتد که این چاک فیک است .

بعد از چاک مارکت خود را به DP  می رساند.

شما به علم اینکه این چاک فیک است و تغیر روندی نخواهد داشت، شما می توانید معامله خود را باز کنید و ریسک به ریوارد بسیار بالایی دارد.

در ادامه امواج الیوت را بررسی خواهیم کرد که به صورت شماتیک توضیح خواهیم داد.

6 تا آزمون تخصصی فوق العاده منتظرت هستند.

هنوزم دیر نشده!

آزمون های تخصصی ماتریکس همراه با پاسخنامه به درک بهتر و جامع تر شما از این دوره شگفت انگیز کمک می کنه.

شرکت در آزمون های تخصصی ماتریکس

قسمت بیست و پنجم

در این جلسه قرار است ورود به معامله را آموزش ببینیم.

دو نوع ورود به معامله

  • تهاجمی مهاجمان می توانند ریسک کنند.
  • تدافعی: مدافعان حق ریسک کردن ندارند.

ورود تهاجمی:

تهاجمی: بیس پیدا کنیم و آن را LIMIT قرار بدهیم.در ورود تهاجمی بیس را به سه قسمت تبدیل می کنیم و ورود تهاجی را در 50 درصد انجام می دهیم.

راهکار دیگر اینکه بیس را تایم فریم نگاه کنیم در وااقع بیس4 ساعته را بهینه می کنیم و در تایم فریم 1 دیقه ، بیس کوچک تر پیدا میکنیم.

نکته: فقط در جهت روند وارد می شویم.

 

ورود تدافعی:

در تایم یک ساعته که تایم وارد شدن ما است باید بررسی کنیم و تاییده بگیریم .در این هنگام به تایم 5 دقیقه می رویم و منتظر چاک می شویم که مارکت به بیس هم تایم برسد و بعد وارد می شویم.

در واقع سعی می کنیم تایم پایین با تایم بالا هم جهت شود و بعد با داشتن تاییده وارد می شویم.

ما مولتی تایم را فقط در ورود ها استفاده می کنیم.

حدضرر

اگر معامله گر مبتدی وین ریت مهم تر است بنابراین TP  را زیر بیس یک ساعته قرار می دهیم.

اگر معامله گر حرفه ای هستید ریسک به ریوارد مهم تر است و حد ضرر را زیر بیس قرار می دهیم.

قسمت بیست و ششم

در این جلسه قصد داریم مروری بر آموزش ها داشته باشیم.

گام اول این است که جهت روند را مشخص می کنیم . جریان سفارشات اگر در تایم بالا صعودی بود فقط به فکر خرید کردن هستیم. مارکت دارای خریداران قوی است.

سپس در گام بعدی رنج صعودی را پیدا می کنیم و سپس به دنبال نقطه ورود می گردیم.

برای پیدا کردن نقطه ورود به دنبال بیس ها می گردیم.

بیس تقاضا را پیدا کرده و 50 درصد آن را مشخص می کنیم. بیسی که در نواحی مهم هستند، را در نظر می گیریم.

نکته: بیسی مهم تر است که ارزون تر است بعد از اینکه ارزان و گران را مشخص کردیم به دنبال بیسی می گردیم که خلاء بیشتری داشته باشد.

بعد از آن TP  های خود را مشخص می کنیم و در این قسمت ها حجم معاملات خود را کم می کنیم.

در ادامه معاملات واقعی را خواهید دید تا درک کنید با این دوره آموزشی می توانید فعالیت کنید البته اگر به خوبی تمرین کرده باشید.